پرسش :
چرا مرد ميتواند چهار زن بگيرد ولي براي زن چنين حقي وجود ندارد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
يكي از شبهاتي كه در برخي محافل علمي بر اسلام وارد كردهاند، مربوط به تعدد زوجات است. گفتهاند كه چرا اسلام اجازه داده است كه يك مرد بتواند چهار زن بگيرد؛ ولي اين اجازه به زن داده نشده و داشتن بيش از يك شوهر، ممنوع و حرام شمرده شده است؟
اين پرسش، پرسشي نيست كه امروزه طرح شده باشد، بلكه از روايات وارده در اين زمينه به دست ميآيد كه در عصر حضور معصومين(ع) نيز چنين پرسشي مطرح بوده است. براي ما كه معتقد به تعاليم و احكام اسلام هستيم، آنچه كه در متون ديني آمده، پذيرفته شده است؛ چرا كه يقين داريم كه هيچ يك از دستورات اسلام، بدون حكمت و مصلحت نيست. اما به خاطر روشن شدن مسئله و پاسخ به پرسش، لازم است كه بدترين پرسش را با منطقيترين صورت پاسخگو باشيم و اين از سيرهي پيشوايان دين ماست كه به پيروان خود تعليم دادهاند.
در زمان امام رضا(ع) شخصي همين سؤال را از امام(ع) ميپرسد و امام در پاسخ ميفرمايد:
علت اين كه مرد ميتواند چهار زن بگيرد ولي زن نميتواند بيش از يك شوهر داشته باشد، اين است كه مرد اگر چهار زن هم داشته باشد، فرزندي كه هر يك از آنها بياورد فرزند اوست؛ ولي زن اگر دو همسر يا بيشتر داشته باشد، فرزندي كه به دنيا ميآورد، معلوم نميشود از كدام شوهر است؛ زيرا همهي شوهران در همخوابگي با او شريكند و در نتيجه، بديهي است كه در چنين وضعي، هم روابط نَسَبي به هم ميخورد و هم در مسئلهي ارث اشكال پديد ميآيد و سرانجام، معارف را نيز تباه ميسازد.
در حديث ديگري از امام صادق(ع) وارد شده كه فرمودند:
خدا غيرت را به مردان داد و به همين جهت بر زنان حرام كرده است كه با غير همسرشان رابطه داشته باشند.
علامه (ره) با توجه به روايات وارده و احاديثي كه در ذيل آيات مربوط به اين موضوع در سورهي نساء آمده است، ميفرمايند:
اين حكم اسلام با توجه به رعايت حكم فطرت ميباشد و آن چه كه اسلام در اين زمينه ميگويد با آن چيزي كه تمدن غرب آن را تبليغ ميكند، بسيار متفاوت است. چون اسلام با شرايط خاص و رعايت عدالت و حفظ موازين شرع اين مسئله را تجويز نموده است؛ برخلاف غربيها كه اين عمل را چون حيوانات در جامعهي خود رواج دادهاند و در عين حال به تعدد زوجات اجازه ندادهاند.[1]
برخي از دلايل علمي نيز در اين حكم وجود دارد كه ايشان در بحثِ علميِ تفسير الميزان، در ذيل آيهي دوم سورهي نساء بيان داشتهاند كه در اين جا براي رعايت اختصار از بيان آن معذوريم. در ميان روايات اين باب، نكتهاي كه جالب توجه است اين است كه در برخي نصوص روايي وارد شده است كه بيشترِ فرزندانِ سفيه و نادان از خانوادههايي متولد ميشوند كه والدين آنها، خصوصاً مادر خانواده، فرد هوسران و شهوتپرستي است، چون فرزندان، بيشتر، از مادر ارث ميبرند.
پس هيچ ترديدي در اين نيست كه همهي احكام اسلام، بر پايهي حكمت و علتي بنا نهاده شده است كه علم، به برخي از آنها دست يافته و بسياري از آنها هنوز هم مجهول مانده است.
البتّه، پاسخ مسئله همان است كه امام رضا(ع) فرمودند و ليكن شايد گفته شود كه كلام امام(ع) از حيث عقلي قانع كننده نيست.
اين اشكال تا حدّي پذيرفته است؛ به جهت اينكه امام(ع) حكمت مسئله را بيان فرمودهاند نه علت آن را. و آنانكه با تعاليم اديان آشنايي دارند، به خوبي ميدانند كه بسياري از دستورات ديني، در هر مكتبي، تعبدي محض است و عقل و استدلالات عقلي را در آن راهي نيست.
آنان كه داراي روحيهي تعبد پذيري هستند، چون پيشوايان دين را معصوم و مصون از خطا و گناه، و عمل حرام را داراي مفسدهي شديده ميدانند، بدون چون و چراي عقلي از آن دوري ميجويند.
پی نوشت:
1. الميزان، ج 2، آيهي 2 تا 6 سورهي نساء.
منبع: جوانان و پرسشهاي اخلاقي، مصطفي خليلي، ناشر: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه(بهار 1381)
يكي از شبهاتي كه در برخي محافل علمي بر اسلام وارد كردهاند، مربوط به تعدد زوجات است. گفتهاند كه چرا اسلام اجازه داده است كه يك مرد بتواند چهار زن بگيرد؛ ولي اين اجازه به زن داده نشده و داشتن بيش از يك شوهر، ممنوع و حرام شمرده شده است؟
اين پرسش، پرسشي نيست كه امروزه طرح شده باشد، بلكه از روايات وارده در اين زمينه به دست ميآيد كه در عصر حضور معصومين(ع) نيز چنين پرسشي مطرح بوده است. براي ما كه معتقد به تعاليم و احكام اسلام هستيم، آنچه كه در متون ديني آمده، پذيرفته شده است؛ چرا كه يقين داريم كه هيچ يك از دستورات اسلام، بدون حكمت و مصلحت نيست. اما به خاطر روشن شدن مسئله و پاسخ به پرسش، لازم است كه بدترين پرسش را با منطقيترين صورت پاسخگو باشيم و اين از سيرهي پيشوايان دين ماست كه به پيروان خود تعليم دادهاند.
در زمان امام رضا(ع) شخصي همين سؤال را از امام(ع) ميپرسد و امام در پاسخ ميفرمايد:
علت اين كه مرد ميتواند چهار زن بگيرد ولي زن نميتواند بيش از يك شوهر داشته باشد، اين است كه مرد اگر چهار زن هم داشته باشد، فرزندي كه هر يك از آنها بياورد فرزند اوست؛ ولي زن اگر دو همسر يا بيشتر داشته باشد، فرزندي كه به دنيا ميآورد، معلوم نميشود از كدام شوهر است؛ زيرا همهي شوهران در همخوابگي با او شريكند و در نتيجه، بديهي است كه در چنين وضعي، هم روابط نَسَبي به هم ميخورد و هم در مسئلهي ارث اشكال پديد ميآيد و سرانجام، معارف را نيز تباه ميسازد.
در حديث ديگري از امام صادق(ع) وارد شده كه فرمودند:
خدا غيرت را به مردان داد و به همين جهت بر زنان حرام كرده است كه با غير همسرشان رابطه داشته باشند.
علامه (ره) با توجه به روايات وارده و احاديثي كه در ذيل آيات مربوط به اين موضوع در سورهي نساء آمده است، ميفرمايند:
اين حكم اسلام با توجه به رعايت حكم فطرت ميباشد و آن چه كه اسلام در اين زمينه ميگويد با آن چيزي كه تمدن غرب آن را تبليغ ميكند، بسيار متفاوت است. چون اسلام با شرايط خاص و رعايت عدالت و حفظ موازين شرع اين مسئله را تجويز نموده است؛ برخلاف غربيها كه اين عمل را چون حيوانات در جامعهي خود رواج دادهاند و در عين حال به تعدد زوجات اجازه ندادهاند.[1]
برخي از دلايل علمي نيز در اين حكم وجود دارد كه ايشان در بحثِ علميِ تفسير الميزان، در ذيل آيهي دوم سورهي نساء بيان داشتهاند كه در اين جا براي رعايت اختصار از بيان آن معذوريم. در ميان روايات اين باب، نكتهاي كه جالب توجه است اين است كه در برخي نصوص روايي وارد شده است كه بيشترِ فرزندانِ سفيه و نادان از خانوادههايي متولد ميشوند كه والدين آنها، خصوصاً مادر خانواده، فرد هوسران و شهوتپرستي است، چون فرزندان، بيشتر، از مادر ارث ميبرند.
پس هيچ ترديدي در اين نيست كه همهي احكام اسلام، بر پايهي حكمت و علتي بنا نهاده شده است كه علم، به برخي از آنها دست يافته و بسياري از آنها هنوز هم مجهول مانده است.
البتّه، پاسخ مسئله همان است كه امام رضا(ع) فرمودند و ليكن شايد گفته شود كه كلام امام(ع) از حيث عقلي قانع كننده نيست.
اين اشكال تا حدّي پذيرفته است؛ به جهت اينكه امام(ع) حكمت مسئله را بيان فرمودهاند نه علت آن را. و آنانكه با تعاليم اديان آشنايي دارند، به خوبي ميدانند كه بسياري از دستورات ديني، در هر مكتبي، تعبدي محض است و عقل و استدلالات عقلي را در آن راهي نيست.
آنان كه داراي روحيهي تعبد پذيري هستند، چون پيشوايان دين را معصوم و مصون از خطا و گناه، و عمل حرام را داراي مفسدهي شديده ميدانند، بدون چون و چراي عقلي از آن دوري ميجويند.
پی نوشت:
1. الميزان، ج 2، آيهي 2 تا 6 سورهي نساء.
منبع: جوانان و پرسشهاي اخلاقي، مصطفي خليلي، ناشر: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه(بهار 1381)
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}